مشاوره عشقی
با شکست در عشق چکار باید کرد؟
" شکست عشقی اتفاقی که اگر منطقی به ان نگاه نکنیم ممکن است ویرانگر باشد..هر چند که ثابت شده کشنده نیست.
تحول ناگهانی. سیگار.بی حالی و بی حوصلگی .حضور کم در جمعها، یا این که اسطوره غمگینی و آشفتگی می شودو ...؛ اینها تاثیرات کلمه "نه" است که بعضی هایش در فرد ظاهر می شود.
هميشه جدايي و پايان يك رابطه ميتواند آسيبهاي فراواني داشتهباشد بهخصوص اگر فرد غافلگير شود و نداند در چنين موقعيتي بايد چگونه برخورد كرد، شايد براي خيلي ازخانمها و آقايان جوان بعد از دوران آشنايي پيش از ازدواج و نامزدي جدايي و پايان رابطه بسيار مشكل باشد. آنقدر كه هرروز آن را به تعويق بيندازند و تا حد ممكن بهدنبال راهي براي فرار از چنين موقعيتي باشند ولي قرار نيست بعد از هر خواستگاري ازدواج باشد. گاهي 2 فرد براي هم مناسب نيستند و بايد هرچه زودتر رابطه را تمام كنند، اينكه چگونه بايد به رابطهاي پايان داد و بعد از اين پايان و جدايي چگونه همه چيز را فراموش كرد و دوباره به زندگي عادي برگشت سوال خيلي از جوانهاست. مسلما كار راحتي نيست ولي ميتوان با يك نگاه واقعبينانه و بدون آسيب رواني زياد زندگي جديدي را آغاز كرد.
نبايد انتظار داشت كه بتوان همه چيز را فراموش كرد. بسيار پيش ميآيد كه نميتوانيم خيلي از چيزها را فراموش كنيم بهخصوص اگر خاطرات خوبي با آن فرد داشته باشيد. به هر صورت بخشي از آن خاطرات هميشه همراه ما خواهد بود.براي رها شدن از گذشته بايد ياد بگيريد كه ذهن را مديريت كنيد و هرلحظه نسبت بهخودتان آگاه باشيد و نگذاريد ذهن هرگاه كه خواست به گذشته سفر كند. اگر دقت كردهباشيد بيشتر اوقات ذهن يا در گذشته سير ميكند يا در آينده و كمتر پيش ميآيد كه ذهن به همان زمان حال فكر كند.
اما چگونه ميتوان ذهن را به زمان حال آورد؟ بايد اول ياد بگيريد ذهنتان را ببينيد و حواستان باشد الان ذهنتان در كجاست؟ ذهن مثل كودكي بازيگوش مرتب بين گذشته و آينده گردش ميكند، با آموختن روشهاي بدست گرفتن افسار ذهن ميتوانيد مانع سفر آن به گذشتههاي نامطلوب شويد.
اين روش را روش ايست ذهني مينامم، يعني لازم است خيلي محكم و مقتدر به ذهنتان ايست بدهيد تا نتواند به هركجا خواست برود. شايد براي همه ما پيش آمده باشد كه هنگام تماشاي تلويزيون يا در تاكسي يا... يك دفعه ذهن به سمت موضوعي در گذشته منحرف ميشود و براي دقايقي يا ساعاتي يا حتي چند روز كنترل ذهن از دست ميرود. در حقيقت اگر آگاه نباشيد و نبينيد كه ذهنتان در حال سفر به گذشته است نميتوانيد جلوي آن را بگيريد اما اگر حواستان باشد به محض اينكه ذهن بخواهد به گذشته سفر كند به آن يك ايست محكم ميدهيد و از پيشروي آن جلوگيري ميكنيد. ميتوانيد بهخود بگوييد: �ساكت، ديگر نميخواهم بيشتر فكر كنم! ياهيس� يا در ذهنمان روي اين فكرها ضربدر بزنيم و جلوي آنها را بگيريم.
گاهي هم پيش ميآيد كه ذهن ما آنقدر ازوقايع گذشته و اتفاقات پيش آمده پر است كه انگار ظرف ذهن پرشده و در حال لبريز شدن است و مرتب وقايع در ذهن مرور ميشود و نميتوان به موضوع ديگري فكر كرد. ذهن تا حد معيني گنجايش دارد و بايد به نوعي از افكار نامطلوب و دوست نداشتني خالي شود. بهترين كار در اين زمان نوشتن است، كافي است هرچه در ذهن داريد بدون هيچگونه انتخابي روي كاغذ بياوريد و هيچچيزي را جا نيندازيد، بايد كاملا بدون سانسور و صادقانه بنويسيد تا ذهن كاملا تخليه شود. بعد وقتي ذهن كاملا خالي شد، آن كاغذها را دور بيندازيد يا حتي بسوزانيد.
وقتي در مراحل آشنايي پيش از ازدواج يا دوران نامزدي هستيد بايد از ابتدا هر 2 باهم اين توافق را داشتهباشيد كه ممكن است اين رابطه به دلايل مختلف از جمله تفاوت خانوادهها يا تفاهم نداشتن يا. . . به سرانجام نرسد. در حقيقت بهتر است زوجين قبل از ازدواج با هم اين موضوع را روشن كنند كه قرار است مدتي را مثلا 6 ماه براي بدست آوردن شناخت باهم باشند تا تصميم بگيرند كه براي هم مناسب هستند يا نه! به همين دليل از ابتدا به هم وابسته نشويد. علاوه بر اين، براي پيشگيري از وابستگي از همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نكنيد تا مبادا به فضاي احساسي وارد شويد. هرچقدر بيشتر به شناخت رسيديد كمكم رابطه را بيشتر كرده و احساسات را وارد رابطه كنيد.
حواستان باشد كه براي پيشگيري از آسيب روحي در اين مدت آشنايي مثلا 6 ماه بايد شناختتان جلوتر از احساستان حركت كند، اگر احساسات زودتر از شناخت پيش برود ممكن است زود به هم وابسته شويد و ديگر دلكندن به اين آسانيها نباشد ونتوان نه گفت. در دوران نامزدي و آشنايي پيش از ازدواج هميشه اين خطر وجود دارد كه بين طرفين وابستگي بهوجود بيايد. من هميشه به مراجعانم توصيه ميكنم، دريچههاي احساستان را زود به روي هم باز نكنيد و بعد از چند ماه كمكم از نظر احساس نزديك شويد.
اگر به هر دليلي در دوران آشنايي قبل از ازدواج و نامزدي به اين نتيجه رسيديد كه به طرف مقابل نه بگوييد، در اين مواقع توصيه ميكنيم حتما با طرف مقابل صادق باشيد. بهتر است شما با يك خاطره خوب از هم جدا شويد، بايد به اين بلوغ برسيد كه حتما لازم نيست جداييبا دعوا و دلخوري و حرفهاي آزاردهنده و... باشد، ميتوان خيلي آرام و با آرامش از هم جدا شد بهخصوص اگر همان اول به اين توافق رسيده باشيد و از ابتدا آگاه باشيد كه ممكن است از هم جدا شويد. در واقع هر كدام از شما حق داريد بدانيد چرا اين رابطه نبايد ادامه پيدا كند و همچنين شما بتوانيد با خود كنار بياييد.
قبل از جدايي بهتر است با خاطرهاي خوش با هم توافقهايي كنيد، مثلا اينكه ديگر با هم تماس نگيريد يا اگر وسايلي ردوبدل يا هديه شده به هم برگردانيد تا هم دوباره خاطرات را يادآوري نكند و هم ديگر بهانهاي براي تماس مجدد نداشتهباشيد. يعني از همان ابتدا همه چيزها را آرام آرام از خود جدا كنيد.
اگر در دوران آشنايي يا نامزدي وابستگي بهوجود آمده باشد، جدايي مشكل ميشود و حتي گاهي اتفاقات ناگواري مثل افسردگي و حتي خودكشي هم پيش ميآيد. هنگام جدايي نبايد تنها به فكر خود باشيم بلكه بايد حواسمان به حال و هواي طرف مقابل هم باشد چون وقتي وارد رابطهاي ميشويم ديگر تنها خودمان نيستيم بلكه مسئول طرف مقابل هم هستيم و نبايد كاري كنيم كه به او آسيبي برسد. اگر قطع يك دفعهاي رابطه ممكن است به او آسيب برساند، در اين جور مواقع پيشنهاد ميشود بهتدريج رابطه كم شود. مثلا اگر 3 روز در هفته با هم صحبت ميكرديد حال آن را به يك روز در هفته تبديل كنيد تا آرام آرام طرف مقابل براي جدايي آماده شود. حواستان باشد در اين مواقع از موضع قدرت وارد نشويد مبادا حرفهاي نابجا بزنيد و احساس طرف مقابل را زير سوال ببريد، مهم اين است كه شما هنگام جدايي رفتاري انساني داشته باشيد.
زمان و اقتدار به همراه هم كمك ميكنند تا بتوانيد وابستگي طرف مقابل را كم كنيد. اگر او ببيندمرتب و مداوم و با اقتدار شما به او �نه� ميگوييد و او هر راهي را امتحان ميكند ولي باز هم نه ميشنود، كم كم كنار ميآيد كه از شما دل ببرد.
ادامه دارد
دوشنبه 10 شهریور 1393 - 2:34:12 PM